در
ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان تهران خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه
کیفری تهران گفت: جنازه مقتول 4 اردیبهشت ماه سال پیش در امین آباد تهران
پیدا شد. در حالی که شواهد حاکی از به قتل رسیدن صاحب جسد بود و هیچ برگه
هویتی همراه صاحب جسد نبود جنازه به پزشکی قانونی انتقال یافته و تحقیق
درباره هویت جنازه آغاز شد.
دو روز بعد ماموران با بررسی پرونده
افرادی که ناپدید شدن آنها به پلیس اطلاع داده شده بود پی به هویت جسد به
نام سارا بردند. مادر سارا پس از رویت جنازه به ماموران گفت: سارا از مدتی
قبل به بیماری روانی دچار و در بیمارستان روزبه بستری شده بود. او به خاطر
همین بیماریاش به شیشه اعتیاد پیدا کرد. سارا دو روز پیش موقع خروج از
خانه گفت برای خرید شیشه بیرون میرود و به زودی برمیگردد اما دیگر خبری
از او نشد.
ماموران در جست و جوی سرنخ، موبایل سارا را مورد ردیابی قرار داده و متوجه شدند وی با پسری به نام هومن ارتباط تلفنی داشته است.
هومن
شناسایی و بازداشت شده و سرانجام مشخص شد وی با همدستی دوستش، وحید سارا
را به خانهای کشانده و پس از برقراری ارتباط با وی دختر جوان را کشتهاند.
در
ادامه مادر سارا در جایگاه حاضر شده و گفت: من نمی خواهم این دو جوان که
میتوانند آینده خوبی داشته باشند قصاص شوند اگر آنها دیه بدهند من از قصاص
آنها میگذرم.
سپس دادگاه از متهم ردیف اول خواست در جایگاه حاضر و
از خود دفاع کند. وحید هم پس از حضور گفت: من اصلا نه سارا را کشتهام و
نه او را میشناسم. نمیدانم چرا مرا به این اتهام بازداشت کرده اند؟
در این هنگام قاضی عزیز محمدی از وی پرسید اگر در قتل سارا نقشی نداشتی پس چرا سیم کارت موبایل مقتول در خانه تو پیدا شده است؟
متهم پاسخ داد که نمیداند سیم کارت چرا در خانه وی پیدا شده است.
قاضی
عزیز محمدی خطاب به متهم گفت: حال که مادر سارا در حق شما لطف کرده و از
قصاص شما گذشته بهتر است راستش را بگویی تا او رضایت دهد.
ولی وحید مدعی شد کشته شدن سارا ربطی به وی نداشته و او بیگناه است.وی گفت پولی هم برای پرداخت دیه ندارد.
سپس نوبت به هومن متهم ردیف دوم رسید وی نیز با انکار قتل گفت اصلا نمیداند چرا بازداشت شده است.
اما
دقایقی بعد وحید حرفهای وی را بیاثر کرد. متهم ردیف اول که برای بیان
آخرین دفاع خود به جایگاه آمده بود گفت: من عذاب وجدان دارم و میخواهم
واقعیت را بگویم. روز حادثه هومن به من زنگ زده و گفت دختری به نام سارا
حاضر است با ما رابطه برقرار کند. وقتی ما با سارا رابطه برقرار کردیم قرار
شد نفری 10 هزار تومان پول به وی بدهیم اما چون نداشتیم وی شروع به فریاد
زدن کرد. من هم دستم را روی دهان وی گذاشتم تا ساکت شود که وی مرد. ما
نمیدانستیم او بیمار است بعد از مرگ هم جسدش را لای پتویی پیچیده و در
بیابان انداختیم.
من از مادر سارا خواهش میکنم ما را بخشیده و در
پرداخت دیه به ما تخفیف بدهد. من از خانوادهای فقیرم و پدر و مادرم تحت
پوشش بهزیستیاند. بعد از اظهارات وحید، هومن هم دوباره به جایگاه آمده و
با پادرمیانی وکیل مدافع خود حاضر به بیان واقعیت شد و گفت: من از کرده خود
پشیمانم و از مادر سارا میخواهم ما را ببخشد چون ما که به خاطر 20 هزار
تومان پول سارا را کشتیم پولی نداریم.
در پایان دادگاه دو متهم به
پای مادر سارا افتاده و از وی خواستند آنها را ببخشد. هیات قضات دو متهم را
به جرم رابطه نامشروع به 80 ضربه شلاق و زندان محکوم کرد. وحید متهم ردیف
اول به پرداخت دیه نیز محکوم شد.