روزنامه دولت منطق کیهان را زیر سوال برد

سردبیر ویژه نامه روزنامه ایران که البته از دوستان است در مطلبی که هم در این ویژه نامه و هم در وبلاگ خود منتشر کرده با عنوان "ادرس غلطی که روزنامه کیهان می دهد" مطالبی را نوشته است که لازم دیدیم نکاتی را در مورد آن متذکر شویم. ابتدا مطلب وی را مرور می کنیم:

چند وقت پیش آقای پیام فضلی نژاد در همایش جنگ نرم اظهاراتی داشت که به شدت تامل برانگیز بود. او که در این همایش بر روی ویلچر و با سری بانداژ شده حاضر شده بود (جالب اینجاست که چند روز بعد شخصا ایشان را سالم و سرحال در حالی که با موبایل صجبت می کرد در میدان ولی عصر دیدم)ُ گفته: من در اینجا آقای خاتمی را متهم می کنم به وابستگی به ماسون ها به دلیل اینکه ایشان در کتاب "از دنیای شهر تا شهر دنیا" اغلب فلاسفه فراماسونر را مثل جان لاک که پدر ماسون های انگلیسی است ستوده است.

او همچنین میرحسین موسوی را به فراماسون بودن متهم کرده و گفته: آقای میرحسین موسوی عضو لژ فراماسونری قسطنطنیه است این روایتی است که بسیاری از مورخان برجسته ایران و بسیاری از پژوهشگران سیاسی این مرز و بوم آن را مطرح کردند حتی یکی از مورخان برجسته یک ماه پیش در گفتگوی تلفنی به شخص من گفت: که اسناد عضویت میر حسین موسوی در لژ فراماسونری قسطنطنیه موجود است و جاسوسی ایشان برای صهیونیست ها یک احتمال بسیار قویست چرا دستگاه قضایی و نیرو های امنیتی ما به این گزاره ها بی توجه هستند ما میرحسین موسوی را متهم می کنیم به عضویت در لژ های ماسونی در قوه ی قضائیه و نهاد های امنیتی خواهان رسیدگی به پرونده ایشان با عنوان "جاسوسی برای صهیونیست ها" هستیم.

درباره این اظهارات آقای فضلی نژاد که بلافاصله پس از اتفاق مشکوک در خیابان فلسطین چند نکته قابل توجه است:

۱- هنوز سابقه آقای فضلی نژاد و این که چگونه یک خبرنگار درجه سه روزنامه انتخاب به برخی دستگاه های امنیتی وصل شد و اول مامور آن دستگاه امنیتی در منهدم کردن سایت رویداد و امروز که توسط جبهه مشارکت و به عاملیت حنیف مزروعی و چند نفر دیگر شد و بعد هم بلافاصله در دفتر پژوهش های کیهان به تئورسینی خوش کلام تبدیل شد که ادعاهای بزرگ اما غیر مستند دارد برای بسیاری نامشخص است.

۲- محمد خاتمی اندیشه ای متمال به غرب دارد و این چیزی نیست که به امروز و دیروز بازگردد. علی مطهری نقل می کند که شهید مطهری پیش از عزیمت خاتمی به آلمان چند سال پیش از انقلاب ، رگه های غرب باوری را در او دیده است. حال این که خاتمی در کتاب "از دنیای شهر تا شهر دنیا" فیلسوف مشهور غرب جان لاک را ستوده است (که اتفاقا این طور نیست) دلیل فراماسونر بودن اوست. همین الان رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) [البته مدیرکل فعلی آموزش دانشگاه] بزرگترین پژوهشگر ایرانی درباره جان لاک است، آیا او هم فراماسونر است؟ اصولا چرا خاتمی را که انسانی غرب باور و لیبرال است باید فراماسون نامیده شود. آیا غیر از این است که با این اتهامات مزخرف فقط باب انتقادات اصولی و منطقی از خاتمی بسته می شود. اهل هزینه کردن از رهبری نیستم اما آیا باورتان می شود یک فراماسونر رئیس جمهور هشت ساله ایران باشد و رهبری پس از پایان دوره ریاست جمهوری اش بفرماید: خیلی‏ها از سال 76 - از اول تشکیل این دولت - می‏خواستند آقای خاتمی را در موضع مقابله و مواجهه با نظام قرار دهند؛ خیلی هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسله‏جنبان این تلاش‌ها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانی هم متأسفانه همان انگیزه‏های فاسد و پلید را در داخل انعکاس می‏دادند. خیلی تلاش کردند، اما آقای خاتمی حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزی که ایشان اعلام کردند وقتی می‏گویم «جامعه مدنی»، مراد من مدینه‌النبی است خیلی خلاف انتظار بعضی‏ها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند.

۳- درباره میرحسین موسوی هم قصه همین است. شهید بزرگوار آیت معتقد بود که موسوی فراماسونر است ولی او هم سندی در این باره نداشت جز حماینت های موسوی از مصدق! دکتر محمد مکری اولین سفی ایران بعد از انقلاب هم در جایی گفته که موسوی فراماسونر است اما آیا واقعا این دو اظهار نظر که با افاضات جناب فضلی نژاد ۳ تا شده قابل استناد است.

۴- آقای فضلی نژاد گفته موسوی جاسوس صهیونیستهاست. این حرف مرغ پخته را هم به خنده می اندازد. به قول روح الله حسینیان امروز ماجرای دنیا این نیست که انگلیسیها همه کاره باشند. اما فضلی نژاد با این اظهارات دانسته یا ندانسته هژمونی صهیونیستها را تبلیغ می کند . او می گوید که یک جاسوس صهیونیستها هشت سال در این کشور نخست وزیر بوده و کسی هم نفهمیده! امام و رهبری و ... هم همه درباری صهیونیستها بوده اند. جالب تر این که کروبی با این که هیچ شبهه فراماسونری ندارد بدتر از موسوی و خاتمی علیه نظام عمل می کند!

۵- تنها خاصیت این تحلیلها بردن بچه های حزب اللهی به یک فضای فانتزی و غیرواقعی است که توانایی بحث و فعالیت سیاسی واقعی را از آنان می گیرد. موسوی و کروبی منحرف هستند و از راه انقلاب خارج شده اند و به تعبیر صحیح تر خروج کرده اند. اگر اهالی جمل جاسوس یهودی ها بودند می توانیم موسوی رو خاتمی را هم این گونه بدانیم. زبیر کسی بود که بعد از سقیفه و پایمال کردن حق علی جز چهار نفری بود که سرش را تراشید و با شمشیر به در خانه امیرالمومنین برای حق خواهی آمد، آیا او جاسوس یهودی ها بود؟ نه! موسوی و خاتمی و کروبی به دلیل این که خود را از مردم بالاتر می دانستند و با بیگانگان مرزبندی درستی نداشتند به مرور زمان به یک ائتلاف تاکتیکی با دشمن رسیدند و در این راه حرکت می کنند.

۶- بدترین نتیجه تحلیل آقای فضلی نژاد و بزرگواران کیهان (که در اینجا و اینجا نمونه های دیگر آن را می توانید ببینید) این است که این تحلیلها بصیرت زدا هستند تا بصیرت زا. ببینید شاید موسوی بعدی یک اصولگرا و یا از قم بیاید. یا نمونه عینی ترش همشهری سال قالیباف کاملا در جهت فتنه بود. در آن جرم بزرگ یعنی اتهام تقلب  و فاجعه عاشورا ندیده گرفته شده بود! آیا قالیباف هم ماسون است؟ در تحلیل آقایان این اشتباهات فقط از جاسوس های صهیونیستها سر می زند ولی در واقعیت این طور نیست و این آدرس غلطی است که روزنامه کیهان می دهد.

و اما چند نکته دوستانه:

اول اینکه مهمترین مشکل تحلیل شما این است که آگاهانه یا ناآگاهانه تمام اجزاء را در پازل نهایی تحلیل خود قرار نمی دهید و هر بار از نقطه نظری و از زاویه نگاه خاصی به مسئله می پردازید و لذا تحلیل شما نه تنها هیچ راه برون رفتی را مقابل آحاد جامعه و حتی همفکران شما قرار نمی دهد بلکه هر از چندگاهی نیز بخش هایی از تحلیل های پیشین و چه بسا بخش هایی از تحلیل های آینده تان را نیز زیر سوال می برد.

یک بار فقط از زاویه امنیتی به مسئله می پردازید و دیگر عوامل را نادیده می گیرید، یک بار مسئله را تنها سیاسی می بینید، یک بار به فراخور شرایط آن را جنبش اجتماعی می خوانید و از نکات ظریف سیاسی ـ امنیتی آن غافل می شوید و ... و یا به بیان بهتر هر آنکه در مقابل شماست را با یک چوب رانده و همه را از دم با یک صفت توصیف می کنید و حال آنکه حقیقت مسئله چیزی فراتر از آن بود و هست. 

به عنوان مثال شما و دوستانتان در این مدت بیش از آنکه در رسانه های خود به واکاوی منطقی مسئله بپردازید بیشتر سعی کردید تا با روش های احساسی، رفتار مردم و رهبری را مصادره به مطلوب کنید و با چشم پوشی از بخشی از عوامل موثر، بخشی دیگر را بزرگ نمایی کنید، چنانکه به جای پرداخت موثر به پارادوکس رفتاری سران معترض ـ آنجا که در اعتراض به بی قانونی وارد گود انتخابات شدند ولی در نهایت به بدترین و بچه گانه ترین شکل ممکن از تمکین به قانون سر باز زدند و موجبات خسارات فراوانی را به مردم و نظام فراهم آوردند و حال نیز خود در هاله ای از تردید و سرگردانی گرفتار آمده اند ـ دائما بر طبل ارتباط آنان با حلقه اپوزیسیون خارج نشین کوفتید و با آنکه می دانستید که تنها به دلیل ناتوانی این آقایان در رهبری معترضین از یک سو و فرصت طلبی دشمن خارجی از سوی دیگر است که راهبری بازی به دست بیگانگان و مزدوران آنان افتاده، بر این مسئله دامن زدید و در همین حال با چشم پوشی از نقاط ضعف دولت در کنترل اوضاع، تمام هزینه ها را متوجه شخص و جایگاه ولی فقیه نمودید.

دوم اینکه هم ما و هم شما شاید بیش از هر کس دیگری به پیشینه و طرز تفکر افرادی چون فضلی نژاد آگاهیم ولی همین دوستان شما بودند که بر بالین او در بیمارستان حاضر شدند و از او دلجویی کردند و عکسش را هم در اینترنت منتشر کردند تا ... نمی دانم چه چیز را اثبات کنند. پس بهتر است اول یک سوزن به خود بزنید و بعد یک جوالدوز به کیهان.

سوم اینکه انتظار نداشته باشید در فضایی که درست کرده اید و هر منتقدی را ـ برخلاف سخن صریح رهبری در مراسم تنفیذ که فرمودند حساب منتقدین را از مخالفین جدا کنید و آنها را به حساب بیاورید ـ مخالف نظام، منافق و ضد ولایت فقیه می خوانید، جا برای غضنفرهایی این چنین که حداقل شما خوب می دانید که خط و ربطشان چیست باز نشود.

 به هر حال باز هم می گویم آنچه امروز به آن ایراد گرفته اید به نظر ما حاصل نگاه تنگ نظرانه ای است که تاکنون به مسائل جاری سیاسی کشور داشته اید و لاغیر و گرنه به قول خودتان طرز تفکر لیبرال خاتمی، بی برنامگی و عدم تمکین به قانون موسوی و کروبی و ... هزاران بار بیشتر جای نقد منطقی و علمی دارد که متاسفانه شما و دوستانتان با نگاهی حذفی، این فضا را کور و به سمت دیگری که هیچ نتیجه مثبتی بر آن مترتب نیست رهنمون شدی