عصر 9 فروردین امسال مرد 60 سالهای با مراجعه به شعبه یکم
دادسرای ناحیه 2 تهران طی شکوائیهای به بازپرس شعبه گفت: من شغل آزاد
دارم و از وضعیت مالی خوبی برخوردارم.
وی ادامه داد: دختر کوچکم شیوا
که 20 سال سن دارد و یک سال قبل ازدواج کرده، در صبح اولین روز عید به
خانه ما آمد و به من و مادرش گفت او و 2 خواهر بزرگترش، شادی و شهلا که
آنها هم از چند سال قبل ازدواج کرده و زندگی مستقلی دارند، در یک
توطئهای فریب دختر خالهشان و شوهرش را خورده و تصمیم داشتند تا من و
همسرم را در روز دوم عید در ویلای شمال به قتل برسانند.
وی افزود: دخترم مدعی شد از تصمیمی که گرفته پشیمان شده و از من خواست تا به ویلای شمال نرویم.
با
این اظهارات بازپرس شعبه یکم دادسرای سعادتآباد رسیدگی به این مسئله را
به کاراگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ محول کرد.
مرد
شاکی با حضور در اداره 16 آگاهی در تشریح موضوع به افسر پرونده گفت: من
بعد از این شنیدن این خبر تکاندهنده در عصر همان روز به همراه همسرم به
سمت ویلایم در شمال حرکت کردیم اما به دخترانم و شوهران آنها خبر دادم که
از موضوع اطلاع دارم. آنها ابتدا موضوع را انکار کردند. اما وقتی فهمیدند
که ما از همه چیز اطلاع داریم، گفتند فریب حرفهای دخترخالهشان و همسرش
را خوردهاند.
با بازداشت دخترخاله و همسر وی به اسامی فریبا 30 ساله
و اکبر 35 ساله، آنها ابتدا از این تصمیم اظهار بیاطلاعی کردند و وقتی که
با اظهارات دختران شاکی مواجه شدند، فریبا اعتراف کرد: در یکی دو سال اخیر
هر وقت که دخترخالههایم را میدیدم آنها از سختگیری پدر و مادرشان گلایه
می کردند و از اینکه پدرشان ثروت زیادی دارد اما به آنها توجه چندانی
ندارد، دنبال راه چاره میگشتند.
فریبا افزود: در اواخر سال 88 این
گلایهها به اوج رسید و خود آنها از من و شوهرم خواستند تا برای از سر راه
برداشتن پدر و مادرشان کاری انجام دهیم. این موضوع را به صورت جمعی با
شوهرم که از وضعیت خبر داشت در میان گذاشتیم و شوهرم با دخترخالههایم
قرار گذاشت تا در روز دوم عید که پدر و مادرشان برای تعطیلات عید به
ویلایشان در شمال میروند، آنها را به قتل برسانند.
وی ادامه داد:
برای این کار قرار شد کلید ویلا از سوی دخترها در اختیار من و همسرم قرار
گیرد و ما هم کلید را به فردی بدهیم که همسرم قرار شد او را برای قتل خاله
و شوهر خالهام اجیر کند.
اکبر با تأیید اعترافات همسرش گفت: در
مقابل همه این کارها قرار شده بود تا دختران شاکی سفتهای را به ارزش 500
میلیون تومان به امضا برسانند و به همراه 5/1 میلون پول نقد به من بدهند
تا پس از این که قتل انجام شد از سهمالارث دخترها این مبلغ 500 میلیون
تومان را به من بدهند.
با ادامه تحقیقات در حالی که دختران شاکی
انگشت اتهام پیشنهاد اولیه این تصمیم جنایتکارانه را به سوی دخترخاله خود
و همسرش نشانه میگرفتند، در مقابل فریبا و اکبر نیز این اتهام را متوجه
دختران شاکی میدانستند اما از قرار معلوم دامادهای شاکی از این تصمیمها
بیاطلاع بودند، که تحقیقات کارآگاهان در این مورد و کشف حقیقت ادامه دارد