پایگاه تفریحی خلیج فارس آنلاین

جذابترین و جالبترین مطالب و عکس های روز

پایگاه تفریحی خلیج فارس آنلاین

جذابترین و جالبترین مطالب و عکس های روز

سرنوشت شوم یک فرزند طلاق

سایت خبری - تفریحی خلیج فارس آنلاین khalijefarsonline.comخلیج فارس آنلاین : دلتنگ پدر و مادرم بودم و برای دیدن آن ها بهانه گیری می کردم اما مادربزرگم با خرید هدیه و اسباب بازی و وعده های دروغین مرا سرگرم می کرد تا به شرایط جدید زندگی ام عادت کنم.
سال ها به سرعت گذشتند و من روزها و شب های سختی را پشت سر گذاشتم. همیشه این سوال برایم مطرح بود که چرا پدر و مادرم از همدیگر جدا شده اند و بالاخره جواب سوالم را پیدا کردم.

پدرم یک شب با چشمانی گریان گفت که مادرم را به دلیل فساد اخلاقی طلاق داده است.

دختر جوان در دایره اجتماعی کلانتری خواجه ربیع مشهد افزود: متاسفانه مادربزرگم که حال و حوصله ای برایش نمانده بود و همیشه از بیماری رنج می برد، نتوانست کنترل درستی بر رفتار و حرکاتم داشته باشد و من از کلاس سوم راهنمایی ترک تحصیل کردم.

مدتی در یک آرایشگاه زنانه مشغول به کار شدم و پس از گذشت ۲ سال چون سرمایه ای برای راه اندازی آرایشگاه نداشتم به ناچار در فروشگاهی بزرگ استخدام شدم و با درآمد ناچیزی که داشتم هزینه های روزمره ام را تامین کردم.

حدود یک سال قبل به طور اتفاقی با پسر جوانی به نام «فرهاد» آشنا شدم. ما مدتی رابطه تلفنی داشتیم و گاهی اوقات نیز همدیگر را می دیدیم.

دختر جوان اشک هایش را پاک کرد و افزود: چند روز قبل با فرهاد قرار ملاقات داشتم و زمانی که به سر قرار رسیدم به او گفتم: می خواهم برای روز تولد پدرم هدیه خوبی بخرم و بیست هزار تومان کم دارم. فرهاد لبخندی زد و گفت: ببخشید، پول همراهم نیست اما تا چند دقیقه دیگر این مبلغ را از دوستم برایت مهیا می کنم.

ما با عجله سوار تاکسی شدیم و به کوچه پس کوچه های منطقه ای در حاشیه شهر رفتیم. هوا تاریک شده بود که مقابل خانه دوست او رسیدیم.

فرهاد جلو رفت و زنگ خانه را به صدا در آورد اما لحظه ای که در خانه باز شد ناگهان او دستم را گرفت و به زور مرا به داخل خانه کشاند. من وحشت کرده بودم و می خواستم جیغ بکشم ولی فرهاد جلوی دهانم را گرفت. او و ۲ نفر از دوستان شیطان صفتش که در خانه بودند با توسل به زور و تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و ...

آنها سپس چشمانم را بستند و در خیابانی رهایم کردند. حالا پدر و مادرم بیایند و ببینند که چه بلایی به سرم آمده است. کاش فریب فرهاد را نمی خوردم و به او دلبسته نمی شدم.

در خور یادآوری است تیم های اطلاعات و عملیات کلانتری خواجه ربیع مشهد با توجه به سرنخ های موجود، متهمان این پرونده را دستگیر و به مراجع قضایی معرفی کرده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد