خلیج فارس آنلاین : ارتباط مخفیانه زن شوهردار با کارمند یک نمایشگاه اتومبیل فرجام شومی را در پی داشت.
همه چیز با ناپدید شدن سعید شروع شد، مرد جوانی که خبر گم شدن او را مینا همسر جوان وی به پلیس آگاهی مرودشت داد.
بلافاصله استعلام از بیمارستانها و مراکز درمانی آغاز شد ولی هیچ گزارشی مبنی بر بستری شدن فردی با این مشخصات دریافت نشد.
اتومبیل شکبرانگیز
اما
چند روز بعد در حالی که هیچ سرنخی از فرد مفقود شده به دست نیامده بود،
ماموران گشت کلانتری به خودرویی بدون سرنشین که در مکانی خلوت و کم تردد
به حال خود رها شده بود مشکوک شده و با نزدیک شدن به آن با جسد ورم
کردهای مواجه شدند که روی صندلی عقب افتاده بود.
شکبرانگیز بودن
حالت جنازه ماموران را واداشت که ماجرا را به بازپرس ویژه قتل شهرستان خود
اطلاع داده و از وی بخواهند با حضور در صحنه احتمال به قتل رسیدن صاحب جسد
را مورد بررسی قرار دهد.
ساعتی بعد هم بازپرس با بررسی جسد دستور
انتقال آن را به پزشکی قانونی صادر و از آنها خواست نظر نهایی خود را
درباره نوع مرگ به وی گزارش دهند.
متخصصان این مرکز با بررسیهای
کارشناسانه علت مرگ را خفگی ناشی از فشار شدید وارد شده به شریانهای
تنفسی متوفی داشتند که به واسطه شی نرمی مانند روسری ایجاد شده و به این
ترتیب فرضیه قتل این فرد تایید و تلاش برای دستگیری قاتل وی آغاز شد.
مقتول شناسایی میشود
کارآگاهان
با مراجعه به بانک افراد مفقود شده متوجه شباهتهای میان صاحب جسد و سعید
همسر زنی که چند روز پیش خبر ناپدپد شدن شوهرش را به پلیس داده بود شده و
از وی خواستند تا به قسمت سردخانه پزشکی قانونی بیاید. مینا نیز پس از
حاضر شدن بالای سرجنازه صاحب جسد را همسر خود دانسته و شروع به شیون و
زاری کرد.
تصنعی بودن گریه و زاری این زن، به علاوه گزارشاتی که از
اختلاف وی و مقتول پیش از این به پلیس مخابره شده بود شک کارآگاهان را
برانگیخت وبازجویی ویژه از مینا آغاز شد.
آدمکش نیستم
همسر
مقتول اما هرگونه دست داشتن دراین جنایت را انکار و دعوای همیشگی خود با
شوهرش را تایید اما آن را طوری ندانست که به انتقامگیری چنین مخوفی
بینجامد.
حرفهای تازه مینا البته ماموران را قانع نکرد اما چون
هیچ مدرک محکمهپسندی که حاکی از نقش این خانم در این رخداد جنایی باشد به
دست نیامد، متهم آزاد شده و به زندگی عادی خود برگشت.
یکسالی از
این حادثه گذشت و ماموران قانون همچنان در جستوجوی سرنخی برای کشف این
جنایت بودند تا اینکه مخبران پلیس اطلاع دادند که مردی ناشناس به خانه
مینا رفت وآمدهای مشکوکی انجام میدهد.
تماسهای وسوسهانگیز
اطلاعات
اولیه حاکی از این بود که مرد جوان فرید نام داشته و کارمند یک بنگاه
معاملات خودرو است. با توجه به اینکه احتمال وجود نقطه اتصالی بین این
رابطه پنهانی و قتل انجام گرفته وجود داشت مینا و سعید جهت پارهای
توضیحات به پلیس آگاهی فراخوانده شدند.
اظهارات ضد و نقیض این زن و سوالات
پی
در پی بازجویان، اقرار مینا را در پی داشت و متهم فرید را عامل قتل شوهرش
معرفی کرد. پس از صدور قرار مجرمیت برای هر دو متهم پرونده این قتل به
دادگاه کیفری استان فارس فرستاده و مینا و فرید در حضور 5 قاضی شعبه 5
دادگاه کیفری محاکمه شدند. در ابتدا نماینده دادستان با خواندن کیفرخواست
خواستار محکومیت هر دو متهم شده و سپس اولیای دم در جایگاه حاضر شده و
درخواست قصاص قاتل را کردند.
مینا قاتل است
سپس
نوبت به فرید رسید که نسبت به اتهام وارده به خود پاسخ بگوید که وی ارتکاب
قتل توسط خود را رد کرده و مینا را به عنوان قاتل معرفی کرد: روز حادثه
مینا با من تماس گرفت و با حالتی هول و صدایی مضطرب از من خواست به خانه
او بروم. با حضور در منزل متوجه به قتل رسیدن سعید توسط وی شدم. مینا از
من خواست که به او در بیرون بردن جسد کمک کنم و من فقط با او در این کار
همکاری کردم.
اما این ادعای فرید با انکار متهم ردیف دوم روبهرو
شد و مینا با مردود خواندن حرفهای همدست احتمالی خود گفت: این رابطه بد
سرانجام از روزی شروع شد که سعید قصد داشت اتومبیل خود را به فروش برساند.
او برای این کار به نمایشگاهی که فرید در آن مشغول کار بوده رفته وشماره
تلفن منزل ما را برای تماس مشتریان به او داده بود. پس از چند بار تماس
تلفنی فرید من و او با هم دوست شده و ملاقاتهایمان آغاز شد.
فرید شوهرم را کشت
چند هفتهای که گذشت یک روز فرید به من گفت که باید از شوهرت جدا شوی و با من ازدواج کنی.
من
به این درخواست او پاسخ منفی دادم و گفتم چنین چیزی برای من مقدور نیست
اما فرید تنها مانع این وصلت را وجود شخص سعید دانسته و گفت ترتیبی میدهد
تا این سد نیز از سر راه برداشته شود.
او به من پلاستیکی حاوی
مادهای بیهوشکننده داد و گفت تو این را در غذای همسرت بریز و به او بده
بخورد. وقتی از حال رفت او را میکشیم و آبها که از آسیاب افتاد با
یکدیگر ازدواج میکنیم. شب هنگام که شوهرم به خانه آمد مقداری از این گرد
را در شام او ریخته و به خوردش دادم. چند دقیقه بعد او خوابآلود شده و از
هوش رفت.
بلافاصله تلفن را برداشته وفرید را خبر کردم. چیزی نگذشت
که او سررسید و با روسری من، سعید را خفه کرد. بعد هم جنازه را از خانه
بیرون بردیم تا ردی از این جنایت به جا نمانده باشد. ادعاهای مینا هم با
اعتراض فرید همراه شده و وی تمام ادعاهای متهم ردیف دوم را دروغ و افترا
خواند.
دادگاه هم ختم جلسه را اعلام کرده و ادامه دادرسی را به وقت دیگری موکول کرد.