خانواده مقتول نیز در تحقیقات
گفتند: حسین چندی قبل خودرویی از سعید خریده و مبلغ اندکی به وی بدهکار
شده بود. به همین خاطر نیز دایی و خواهرزاده اختلاف شدیدی پیدا کرده
بودند. بدین ترتیب «سعید» بازداشت شد. اما او در بازجوییها منکر دخالت در
قتل شد. اما با توجه به وجود دلایل علمی تیم جنایی، متهم سرانجام پس از یک
ماه سکوت لب به اعتراف گشود: داییام 200 هزار تومان بابت خرید خودرو به
من بدهکار بود. وقتی متوجه شدم نمیخواهد پولم را بدهد او را به بهانهای
سوار خودرو کرده و راهی اطراف تهران شدیم. سپس با خوراندن آبمیوه آلوده به
داروی بیهوشی و تزریق آمپول هوا او را کشته و جسدش را در بیابان رها کردم
و برای اینکه شناسایی نشود صورتش را سوزاندم.
پس از اعترافات متهم،
قاضی سلیمانی – دادیار شعبه دوم دادسرای جنایی تهران – در ادامه تحقیقات و
بررسی سوابق متهم دریافت مدتی قبل نیز یکی از دوستان سعید به نام مهدی –
28 ساله – به شکل مرموزی ناپدید شده و ردپای متهم در این پرونده نیز به
چشم میخورد.
بنابراین بازجوییها از متهم ادامه یافت تا اینکه بار دیگر مرد جنایتکار راز قتل مهدی را نیز فاش کرد.
«یک
هفته قبل از قتل داییام - مهدی را – به بهانه فروش خودرو به اطراف کرج
کشاندم چرا که میدانستم برای خرید ماشین حدود یک و نیم میلیون تومان پول
نقد همراه دارد. بنابراین پس از خوراندن آبمیوه آلوده به داروی بیهوشی و
تزریق آمپول هوا او را کشته و جسدش را داخل صندوق عقب خودرو انداخته و به
طرف فومن حرکت کردم. یک شب در خانه پدربزرگم ماندم و نیمههای شب جسد را
از خودرو بیرون کشیده و پشت خانه پدربزرگم در یک گودال چهارمتری دفنش
کردم. صبح روز بعد هم به تهران برگشتم».
بدین ترتیب کارآگاهان صبح دیروز همراه متهم به محل دفن جسد رفته و پیکر مهدی را بیرون کشیدند.