زندگی تلخ دوچرخه‌دزد 13 ساله

خلیج فارس آنلاین : ۱۷ خواهر و برادر دارم و ششمین فرزند همسر سوم پدرم هستم. در واقع کوچک ترین عضو خانواده می باشم و از سن کودکی انواع دزدی و سرقت را از برادر ناتنی ام یاد گرفتم.

«نصیر» در دایره اجتماعی کلانتری ۱۲ مشهد افزود: پدرم ۵۸ سال سن دارد و کارگری ساده است. مادرم می گوید: او از سنین جوانی، مردی عیاش و خوشگذران بود و با این که زن و بچه داشت زنی را فریب داد و با او ازدواج کرد.

پسر نوجوان افزود: طبق آن چه شنیده ام همسر اول پدرم که از ازدواج شوهرش خیلی ناراحت شده بود و به باوری غلط قصد داشت حال هوویش را بگیرد زمینه آشنایی پدرم را با مادرم که آن موقع دختری ۲۸ ساله و از خانواده ای فقیر بود فراهم کرد و به این ترتیب، آن ها با هم ازدواج کردند و مادرم همسر سوم پدرم شد.نصیر آهی کشید و گفت: من اصلا مدرسه نرفته ام و سواد ندارم چون پدرم پول نداشت و مادرم نیز با درآمد ناچیز کارگری در خانه های مردم به سختی شکم ما را سیر می کرد. اولین باری که دست به سرقت زدم ۷ ساله بودم و با کمک برادر ناتنی ام یک دوچرخه دزدیدیم. من آن روز حدود ۲ ساعت با دوچرخه دزدی، بازی کردم و سپس آن را فروختم.از آن به بعد با استعدادی که داشتم توانستم یک دزد حرفه ای بشوم و فقط دوچرخه می دزدیدم. چند روز قبل وقتی فهمیدم خواهرم بیمار است و مادرم پول ندارد او را به دکتر ببرد چند دقیقه به خواهرم نگاه کردم. او خیلی عطسه می کرد و دلم برایش سوخت.

من دسته کلیدم را برداشتم و در کنار یکی از خیابان های مشهد مشغول بازکردن قفل یک دوچرخه بودم که ماموران دستگیرم کردند.باور کنید می خواستم دوچرخه را بفروشم و به مادرم بدهم تا خواهرم را به دکتر ببرد. تازه تا به حال هر چه دوچرخه سرقت کرده ام و فروخته ام، پول آن را به مادرم می دادم و برای این که او شک نکند می گفتم در یک انبار، کار پاره وقت پیدا کرده ام.من به دلیل این که مادرم زیاد اذیت نشود و سختی نکشد دزدی می کردم و گرنه چون همیشه در آرزوی داشتن یک دوچرخه بوده ام حداقل یک دوچرخه را برای خودم نگه می داشتم، اگرچه مادرم می گوید مال دزدی خیر نمی کند!

نصیر با چشمانی اشک بار گفت: نمی دانم چرا پدرم ۳ تا زن و ۱۸ تا بچه دارد؟ مگر من و خواهران و برادرانم چه گناهی کرده ایم که باید با بدبختی بزرگ شویم.جالب بود نصیر خیلی بزرگ تر از سن خود حرف می زد اما ...!