و بعضاً
برخی حملات به هتاکی هایی نسبت به وی و دیگر دست اندرکاران و بازیگران این
مجموعه منجر شد تا برخی در ارزیابی هایشان حتی از احتمال کاهش فروش مجموعه
قهوه تلخ در فصل های بعدی سخن به میان آورند اما واقعیت آن است، این ساخته
که مدیری در قبالش سکوت کرده، حداقل در سطح جامعه داخلی ایران واکنش منفی
شدیدی نداشته است.
در هفته ای که گذشت، در فروشگاه های اینترنتی عرضه اثری طنز تحت عنوان
«بمب خنده» به کارگردانی مهران مدیری آغاز شد و این اثر که در قالب یک
حلقه CD، به فروش میرسید بدین شکل بدون مجوز راهی بازار شد و به سرعت نیز
سر از سایت های خبری درآورد و به واسطه ادبیاتش، به جدی ترین موضوع هفته
اخیر و هفته جاری در سطح افکارعمومی بدل شد و رسانه های داخلی و خارجی
فارسی زبان به شکل وسیعی به این اتفاق که در مخصات چهره مدیری نزد بخشی از
افکارعمومی تاثیرات مثبت و منفی داشته، پرداختند.
نخستین موضع گیری و تنها موضع گیری سازندگان این طنز از سوی خشایار الوند
صورت پذیرفت که ساخت این اثر را مربوط به سه الی چهار سال قبل می دانست که
پس از ساخت، از ارائه اش به بازار آثار صوتی و تصویری خانگی پرهیز شده اما
متاسفانه الوند چندان با صداقت برخود نکرد، چرا که حداقل یک آهنگ در آیتم
تقلید مسابقات شبکه های ماهواره ای و همچنین تقلید شوی یکی از آهنگ های
خوانندگان که در انتهای فیلم می آید، عمری کمتر از دو سال دارد و طبیعتاً
تقلید و به طنز کشیدن چیزی نمیتواند قبل از تولید اصل موضوع، ساخته شده
باشد!
همچنین خشایار الوند گفته بود که قرار بوده این فیلم در قالب CD از طریق
شبکه نمایش خانگی عرضه شود، اما در نهایت در آن زمان تصمیم گرفند این
فیلمها آرشیو شود تا این اظهارات چنین پرسشی متبادر می سازد که چرا اثری
را با صرف هزینه های معمول تولید کرده اید که به آرشیو فیلم هایتان اضافه
کنید و آیا تصور نمی کردید انقدر طبیعی از آب درآید و یا پیش بینی نمی
کردید که پس از قرار باشد قهوه تلخی بیرون بیاید که در باند مدت نیاز به
حمایت عموم مردم در بحث خریدش باشد؟
اگرچه انتظار این است که الوند و مدیری با صداقت در این رابطه صحت کنند و
از گذشته های دور و مباحثی که افکارعمومی را جری می کند بپرهیزند اما باید
دید چه مسائلی باعث شده که مدیری و همکارانش یا سکوت کامل اختیار کنند و
یا اظهارانی چنین متناقض داشته باشند؟ آیا تولید یک مجموعه طنز در خصوص
سبک غیرحرفه ای فعالیت های شبکه های ماهواره ای جرم است؟ آیا مدیری نوع
عملکردی که از شبکه های ماهواره ای با قدری اغرار به تصویر درآورده، حکایت
بسیاری از شبکه های ماهواره ای نیست؟ آیا جز این است که در این مجموعه به
شبکه های دارای ساختار حرفه ای و خارج از لودگی همچون بی بی سی و صدای
آمریکا پرداخته نشده و دیگران را جوک کرده است؟
آنچه مسلم است، تنها نقاط ضعف مجموعه طنز 50 دقیقه ای مدیری شوخی های
زننده جنسی اش است که متاسفانه در بخش هایی طنز را به هجو مبدل ساخته و
طرح موضوعاتی چون بزرگ کننده، تنگ کننده و کلمات دیگر که در اشعار، مشاهده
این اثر را در جمع خانوادگی قدری دشوار می سازد. البته آنچه علاوه بر این
باعث شده نتواند خیلی زودتر از قهوه تلخ راهی بازار شود، طبیعی بودن بیش
از حدش است که در بخش تقلید رفتار "اندی اندرانیک مددیان" که همان اندی
خوانده میشود، بیننده ضمن شگفتی از کیفیت تقلید، حسابی به خواننده اصلی
می خندد!
با این حال مدیری ترجیح می دهد، بسیار کم مصاحبه تر از همیشه ظاهر شود و
در قبال انتشار این طنز که می تواند بر وجهه اش تاثیرگذار باشد، سکوت مطلق
اختیار کند اما آیا حقیقتاً این سکوت می تواند شرایط بهتری را برایش رقم
بزند؟ قطعاً چنین نخواهد بود چرا که در سکوت مطلق، تنها فضا باز میشود تا
تحلیل های متناقضی در خصوص این اثر منتشر شود و بر منتقدان و مخالفان
مدیری افزوده شود و بر این اساس به وی و دیگر همکارانش توصیه می شود با
شفافیت برخورد کند و بدون هراس از حملات، از اثرشان دفاع کنند و از ترس
واکنش های بعدی، روزه سکوتشان را استمرار نبخشند.
آنچه مسلم است، برخلاف فضاسازی ها، بخش عمده ای از مردم بدون آنکه از
مدیری ناراحت شوند و در نگاهشان نسبت به وی اثر منفی به وجود آید، تنها به
این مجموعه خندیده اند و صرفاً برایشان یک ماهیت طنز داشته، چرا که مدیری
یک اثر مستند نساخته و حتی اگر مستند نیز می ساخت، چندان غیرواقع نمی شد.
حقیقتاً چنددرصد از آنچه در خصوص شبکه های ماهواره ای ضعیف که برخی از
آنها به اعتراف دیگر رقبایشان، مجموعاً دو یا سه نفر کارمند و مسئول
دارند، به دروغ بیان شده و آیا جز این است که بسیاری از مطالب بیان شده در
قابل طنز عین حقیقت است؟ آیا وضعیت برخی خوانندگان لس آنجلسی بهتر از آن
است که در طنز مذکور به تصویر کشیده شده است؟
آیا هرکس مخالفان نظام را نقد کند، باید خودفروخته دانست و هرکس با یکی از
مقامات دولتی نشست و برخواست کند، در لیست سیاه قرار داد؟ آیا این منطق
خوبی است و اصلاً با این شیوه چیزی از جامعه ایرانی باقی می ماند؟ البته
خلاف این نیز صادق است و آیا هرکس علاقمند به وارد به فضاهای سیاسی یا
حاشیه ساز در سطح دولت نبود یا ملاقاتی با شخصی داشته باشد، باید ضد کل
نظام تلقی شود؟ قطعاً نه از این سمت پشت بام سقوط کردن مطلوب است و نه از
آن سمت پشت بام افتادن قابل قبول است و اعتدال مسیری خواهد بود که خطر
سقوط را از بین میبرد و اعتدال را به جامعه باز میگرداند و بدین سان
انتظار میرود، منتقدین ظرفیت نقدپذیری شان را بالا ببرند.
متاسفانه شرایط به گونه ای شده که هر دو طرف ماجرا دم از خودی و غیرخودی
میزنند و شعار این شده که "هرکس با ما نیست، ضد ماست" و این خلاف تعالیم
اسلامی و حتی خلاف آزادی و آزادگی است. پس انتظار این است که دو طرف دست
از این رفتار بردارند و به دو شقه شدن جامعه دامن نزنند و چه خوب است که
این بازنگری را با همین مسئله مهران مدیری شروع کنند و با دیگران که
هدفشان صرفاً سیاسی و نان خوردن از تمسخر مظلومان است، در یک ردیف و
دستگاه قرار ندهند که اگر چنین شود، ساز انتقاد ناکوک خواهد شود و عموم
جامعه که کاری به دعواهای سیاسی ندارند، از هر دو جریان داخلی و خارجی دل
خواهند کند و تمام مسائل سیاسی ایران برایشان بی اهمیت خواهد شد.
قدری واقع بین باشیم و دریابیم که در روزهای روی بورس بودن مدیری، چه
انگیزه های پنهانی برای زمین زدن شخص وی و همچنین مجموعه قوه تلخ وجود
داشته و چرا در بره کشان طنزش، این مجموعه طنز بیرون می آید و تلاش می شود
با یک جریان سازی خبری، مجموعه طنز حال حاضرش تخریب شود؟ برخی می گویند
مهران مدیری آدم موج سواری است و حتی در تحلیل های همکاران سابق ادعا شده
که پدرخوانده شخص دیگری است (یکی از چهره های رسانه ای) و مدیری زیرمجموعه
اش است اما در هر حال مدیری هرچه است، قوی ترین طنزپرداز حال حاضر ایران
در حوزه مجموعه های تلویزیونی و کارگردانی طنز است و نباید به گونه ای
رفتار کنیم که او نیز میان این شقه کردن ها، قربانی شود.