خلیج فارس آنلاین : امید در حالی که با
تداعی لحظه جنایات، دچار هیجان زیادی شده بود، اظهار کرد: بعد از آنکه از
مرگشان مطمئن میشدم آنها را برمیگرداندم و لباس به تنشان میپوشاندم.
سپس به صورت مچاله داخل ملحفهای میپیچیدم و آن را مانند بقچه دو گره
میزدم. اگر سنگین بودند روی زمین میکشیدم و اگر سبک بودند آنها را بلند
میکردم و به داخل ماشین انتقال میدادم.
«امید برک» متهم به قتلهای سریالی زنان، بامداد امروز در میدان قدس شهر کرج و در ملاءعام به دار مجازات آویخته شد.
کشف جسد چند زن و شروع تحقیقات پلیسی
به دنبال وقوع جنایتی در بهمنماه سال 86 در کمالشهر کرج و
کشف جسد یک زن، بازپرس کشیک دادسرای جنایی این شهر با صدور دستورات قضایی
لازم خواستار شناسایی و بازداشت عامل یا عاملان این جنایت شد.
سپس
بازپرس با عزیمت به محل اعلام شده و آغاز بررسیها دریافت که جسد متعلق به
زنی 35 ساله بوده و در محل دیگرى با پارچه خفه و جنازهاش در کنار جاده
کمالشهر رها شده است. لباسهای این زن حکایت از آن داشت که وی بیرون از
خانه، کشته شده است.
یک
ماه بعد در حالى که تحقیقات گسترده جهت کشف کلید این معما ادامه داشت،
پلیس کرج با پیکر دومین قربانی در حالی روبهرو شد که بررسیهای تخصصی نشان
مىداد مرگ او به شیوه جنایت نخست رقم خورده است.
با وقوع سومین
جنایت مشابه، فرضیه سریالى بودن جنایتها قوت گرفت. این بار در آخرین روز
فروردین سال 87 در جاده «قزلحصار»، جسد زنی دیگر پیدا شد که وی نیز با
روسرى خودش خفه شده بود و کارآگاهان احتمال دادند یک نفر با شکار زنان و
رها کردن جنازهها در مسیرهای پررفت و آمد، هدف خاصى را دنبال مىکند.
پیدا
شدن جنازه چهارمین زن قربانى در اردیبهشت 87 فرضیه زنجیرهای بودن
جنایتها را قویتر کرد و پزشکی قانونی علت مرگ این زن را نیز خفگی اعلام
کرد.
پیکر پنجمین قربانى قتلهای سریالی زنان، هشتم خرداد 87 در
نزدیکی فرودگاه پیام کرج دیده شد. کارآگاهان جنایى استان تهران - مستقر در
کرج - همراه بازپرس کشیک به محل یاد شده رفتند و فهمیدند زن ناشناس در محل
دیگرى خفه شده است.
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه ششمین
جنایت علیه یک دختر 24 ساله به وقوع پیوست. این دختر 24ساله خرداد 87 براى
خرید از خانه بیرون رفته بود که به طرز مرموزی ناپدید و جنازهاش دو روز
بعد در جاده کمالشهر کرج پیدا شد. بررسیها نشان داد که وی نیز با روسری
خفه شده است.
چند
روز پس از این ماجرا عامل جنایت، زن دیگرى را به دام انداخت. او پس از
کشتن زن جوان، جنازه را به جاده قزلحصار انداخت و بدین ترتیب با کشف هفتمین
جسد، روند رسیدگى به پرونده وارد مرحله تازهاى شد.
کشف ردپای یک مظنون و فرار وی
به
دنبال دستور قضایی قاضی سید محمد حسینی رازلیقی بازپرس شعبه اول بازپرسی
(ویژه قتل) دادسرای جنایی کرج و آغاز تحقیقات در این زمینه، کنترلهای
نامحسوس پلیسی منجر به ایجاد ظن در مورد فردی شد.
این در حالی بود که با انتشار خبر بدون هماهنگی و شرح جزئیات متناقض در دو نشریه، فرد مظنون موفق به فرار از استان تهران شد.
دستگیری «امید» و اعتراف به 10 قتل
به
دنبال تلاش ماموران انتظامی و با انجام تحقیقات فنی و پلیسی، نهایتا این
متهم در مخفیگاه خود واقع در یکی از استانها شناسایی و با اعزام اکیپی
ویژه به محل مورد نظر، روز چهارشنبه 19 تیر سال 87 بازداشت شد.
پس
از اعترافات «امید» به هشت قتل و با انجام بازجوییهای فنی و تمرکز تحقیقات
روی همسر متهم، احتمال اطلاع داشتن وی از وقوع جنایات قوت گرفت تا اینکه
مشخص شد همسر «امید» در شش قتل، به عنوان معاون از طریق تسهیل در وقوع
جنایت حضور داشته است.
امید در جلسات مختلف بازپرسی به دو فقره قتل
دیگر در شمال کشور نیز اعتراف کرد و به این ترتیب تعداد قتلهای مورد
اعتراف او به 10 فقره رسید. این در حالی بود که پزشکی قانونی صحت روانی
متهم را تایید کرد و او را فاقد جنون دانست.
بازسازی صحنه قتلها و تشریح جزئیات جنایت
به
گزارش ایسنا، «امید« روز 20 بهمنماه سال 87 به بازسازی صحنه جنایات در
منزلی که در خرمدشت اجاره کرده و در آنجا مرتکب پنج فقره قتل شده بود،
پرداخت.
این متهم در بازسازی صحنهی قتلها، پس از معرفی خود، با
بیان اینکه همه جنایات را به شیوهای مشابه و انگیزهای یکسان مرتکب شده
است، گفت: پنج قتل را در این خانه، یک قتل را در بیابان و در ماشین خود، دو
قتل را در کمالشهر و دو قتل دیگر را در شمال مرتکب شدم.
وی ادامه
داد: پس از آنکه زنها را در کنار خیابان سوار ماشین خود میکردم، به خانه
میآوردم و حدود 10 دقیقه با آنها حرف میزدم. بعد با هم داخل اتاق خواب
میرفتیم و حین انجام عمل نامشروع، دست خود را دور گردنشان میانداختم.
هیچکدام توان مقاومت نداشتند. در همین حال دست دیگرم را پشت گردنشان
میگذاشتم و به آن دست قلاب میکردم. بعد با تمام توان به سمت بالا
میکشیدم و حدود 5 دقیقه نگه میداشتم تا مطمئن شوم نفس نمیکشند. سپس آنها
را برمیگرداندم و روسریشان را به دور گردنشان میپیچاندم و آن را محکم
گره میزدم تا اگر هم زنده هستند بمیرند.
امید در حالی که با تداعی
لحظه جنایات، دچار هیجان زیادی شده بود، اظهار کرد: بعد از آنکه از
مرگشان مطمئن میشدم آنها را برمیگرداندم و لباس به تنشان میپوشاندم. سپس
به صورت مچاله داخل ملحفهای میپیچیدم و آن را مانند بقچه دو گره میزدم.
اگر سنگین بودند روی زمین میکشیدم و اگر سبک بودند آنها را بلند میکردم و
به داخل ماشین انتقال میدادم.
وی گفت: قبل از انتقال اجساد به بیرون از خانه، تمام طلا و جواهراتشان را برمیداشتم.
این
متهم در پاسخ به سوال بازپرس که «آیا در زمان ارتکاب جنایات کسی در خانه
حضور داشت؟» اظهار کرد: در آن زمان هیچکس داخل خانه نبود و همسرم نیز آن
موقع در قزوین زندگی میکرد؛ منتها در شش قتل از کارهای من باخبر بود.
امید
در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا در مورد انگیزه واقعی خود از ارتکاب
قتلها بعد از چند دقیقه سکوت، مدعی شد: هم سرقت و هم برکندن نسل زنانی که
به شوهران خود خیانت میکنند، انگیزهام از انجام جنایات بود.
خانهای
که این متهم در آن مرتکب پنج جنایت از 10 قتل مورد اعتراف خود شده بود، در
منطقهای دور از مرکز شهر کرج به نام خرمدشت و در طبقه اول ساختمان
مسکونی مهر، در کوچه میثم 2 واقع شده بود که امید با کشاندن طعمههای خود
به این مکان، آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس با کشتن آنها طلا و
جواهراتشان را سرقت میکرده است.
محاکمه «امید» و «ساحره» و صدور حکم
به
گزارش ایسنا، پس از صدور کیفرخواست برای امید برک و ارسال پرونده او به
دادگاه، جلسه محاکمه وی روز 9 آذرماه سال گذشته در شعبه 71 دادگاه کیفری
استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد.
به
گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در ابتدای این جلسه
قاضی آرش سیفی نماینده دادستان در تشریح کیفرخواست اظهار کرد: متهم ردیف
اول (امید برک) متولد سال 64 مسافرکش، اهل قزوین، دارای سابقه کیفری،
بازداشت با قرار بازداشت موقت، متهم به 10 فقره قتل، سرقت و اخفای ادله جرم
و متهم ردیف دوم (مریم.ش) معروف به ساحره فاقد سابقه کیفری، متهم به
معاونت در شش فقره قتل، 10 فقره فروش اموال مسروقه و مخفی کردن ادله جرم
است.
وی افزود: جسد (فاطمه.ف) در سوم دیماه سال 85 در یکی از
روستاهای لنگرود، جسد (جلیله.ل) در 28 دیماه سال 85 در آستانه اشرفیه
روستای جمال بالا، جسد (مبارکه. م) 22 بهمن سال 86 در فاز چهارم مهرشهر و
جسد (رقیه.ن) در 23 اسفند سال 86 در هشتگرد، جسد (مریم.ح) در 29 فروردین
سال 87 در جاده قزلحصار، جسد (لیلا.الف) در 9 اردیبهشت سال گذشته در
کمالشهر کرج، جسد (ملیحه.ح) در 24 اردیبشت سال گذشته در کمالشهر کرج، جسد
(فریده.س) در 8 خرداد ماه سال گذشته در شهر قدس کرج، جسد (الهام .ج) در 27
خرداد سال 87 در کمالشهر و جسد (فرحناز.ت) در 2 تیرماه سال گذشته در
کمالشهر کرج کشف شده است.
نماینده دادستان تهران ادامه داد: با توجه
به گزارشهای مراجع انتظامی، اعترافات متهم، بازسازی صحنههای قتل، قرائن و
شواهد، کشف تعدادی از اموال مسروقه و شناسایی مالخرها تقاضای اشد مجازات
برای متهمان را دارم.
قاضی عزیزمحمدی اولیای دم مقتولان را برای
بیان خواستهشان فرا خواند که کلیه اولیای دم مقتولان تقاضای قصاص متهم را
کردند و چند نفر از آنها خواستار اجرای حکم در ملاءعام شدند.
سپس
رییس دادگاه، متهم ردیف اول را فرا خواند و اتهام 10 فقره قتل، سرقت و
اخفای ادله جرم را به وی تفهیم کرد که متهم اتهامات قتل و سرقت را پذیرفت
اما اخفای ادله جرم را قبول نکرد.
«امید» در دادگاه گفت: یک سال بعد
از ازدواج به این کارها اقدام کردم. دست خودم نبود. زمانی که قتلها را
انجام میدادم در حال خودم نبودم. وقتی آنها را میکشتم راحت میشدم.
وی ادامه داد: اجساد را در جاهای شلوغ رها میکردم تا آنها را سریع پیدا کنند. در دو قتل، مقتولان خودشان به خانهام آمدند.
قاضی عزیزمحمدی درباره انگیزه برای انجام 8 قتل دیگر از متهم سوال کرد که وی گفت: جنون به من دست میداد.
رییس
دادگاه در مورد دخالت همسر وی در اتهامات از امید سوال کرد که این متهم
مدعی شد: من همسرم را مجبور میکردم تا در فروش جواهرات کمکم کند و با زور
من این کار را میکرد و 17 ماه بیگناه در زندان است. من گناهکارم.
متهم
به قتل در ادامه افزود: 10 فقره قتل و سرقت اموال را قبول دارم اما اخفای
اجساد را قبول ندارم. من داروهای روانگردان استفاده میکردم و در حالت خودم
نبودم. من ناراحتی اعصاب داشتم و بعضی وقتها همسرم را به قصد کشت میزدم.
پس
از بیان دفاعیات وکیل مدافع امید، قاضی عزیزمحمدی متهم ردیف دوم را فرا
خواند و اتهام معاونت در 6 قتل و اخفای اجساد و مباشرت در 10 فقره فروش مال
مسروقه را به وی تفهیم کرد.
ساحره در دفاع از خود گفت: این اتهامات
را قبول ندارم. من فقط فروش مال مسروقه را قبول دارم. همسرم میگفت این
اموال را از یک سارق خریده و مرا مجبور میکرد تا آنها را بفروشم.
یکی از مستشاران شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران از این متهم سوال کرد: چرا همسرت با وجود مسافرکشی اقدام به سرقت میکرد؟
متهم در پاسخ به وی گفت: بنزین سهمیه بندی بود و اجاره خانهها نیز بالا بود.
متهم در مقابل پرسشهای متعدد قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران، مدعی شد که اعترافات قبلیاش از روی اجبار بوده است.
در
ادامه این جلسه، هیات قضایی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران دادگاه را
به منظور رسیدگی به بخش دوم پرونده با محتوای اعمال منافی عفت، غیرعلنی
برگزار کردند.
سرانجام قضات شعبه 71 (عزیزمحمدی، سری، بومی، محمدی
کشکولی و واعظی) پس از برگزاری جلسه دادگاه وارد شور شدند و امید را به جرم
10 فقره قتل به 10 بار قصاص، به اتهام 8 فقره زنای محصنه و دو فقره تجاوز
به عنف به یک بار اعدام در ملاءعام و به خاطر سرقت اموال مقتولان به 3 سال
حبس و 74 ضربه شلاق و رد مال محکوم کردند.
همچنین متهم ردیف دوم به
اتهام معاونت در قتلها به 5 سال حبس و به اتهام فروش اموال مسروقه به دو
سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد که آرای صادره روز 13 اردیبهشت سال جاری
از سوی قضات شعبه 27 دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت.
پایان زندگی «امید» در ملاءعام
به
گزارش ایسنا، نهایتا بامداد امروز ـ دوشنبه ـ چهارم بهمنماه سال 89 ، با
گذشت حدود 4 سال از وقوع اولین جنایت و با حضور جمعی از مقامات قضایی و
انتظامی، طناب دار بر گردن قاتل سریالی زنان در میدان قدس شهر کرج بوسه زد و
به این ترتیب یکی دیگر از پروندههای مربوط به جنایات سریالی در کشور
مختومه شد.