مردی
به کلانتری 140باغ فیض آمد و گفت: ساعت حدود 12 شب بود که زنگ در واحد
آپارتمانیام به صدا درآمد. تعجب کردم نمی دانستم چه کسی این وقت شب با من
کار دارد.
از داخل چشمی در به بیرون نگاه کردم ولی راهرو تاریک بود و
چیزی دیده نمیشد.آهسته در را باز کردم و سرم را از لای در بیرون بردم که
یکمرتبه دستان تنومندی سرم را گرفته و مرا به داخل هل داد و سه مرد قوی
هیکل و چاقو به دست را دیدم که وارد هال خانهام شده و مرا زیر مشت و لگد
گرفتند.
با سر و صدایی که راه افتاد همسرو فرزندم از خواب بیدار شده و به سمت هال آمدند.
آنها با چاقو چند ضربه به من زدند و به همسر و پسرم نیز اجازه حرف زدن یا فریاد کشیدن ندادند.
یکی
از آنها که به نظر سردسته آنها بود از من خواست هر چه سریعتر هر چه پول و
جواهرات در خانه دارم به وی بدهم وگرنه به من و خانوادهام رحم نخواهد
کرد.
من هم که قبلا ضرب شست سارقان را چشیده و از قساوت آنها مطلع
بودم طلاجات همسرم به مبلغ چهار میلیون تومان و دومیلیون تومان تراول چکی
را که در اتاق خواب مخفی کرده بودم به وی دادم.
آنها سپس به سرعت هر چه تمامتر خانه را ترک کرده و سوار یک اتومبیل زانتیا شده و گریختند.
من شماره خودرو این افراد شرور را به حافظهام سپرده و درگوشهای یادداشت کردم.
این
دومین باری است که سارقان وارد منزل من شده و با تهدید پول واشیای
گرانقیمت من و همسرم را میبرند.چند سال پیش هم عین این ماجرا برایم اتفاق
افتاد.
با اظهارات این مرد که به شدت هم مجروح شده بود پرونده به دادسرای جنایی ارسال شد و تلاش کارآگاهان برای دستگیری متهمان ادامه دارد.