ثروت پدر و غفلت پسر

خلیج فارس : سال قبل پدرم عمرش را به شما داد و فوت کرد. مرگ او احساس بدی در من نسبت به زندگی به وجود آورد و با خودم گفتم تا روزی که جوان هستم باید خوشگذرانی کنم و از زندگی ام لذت ببرم.

با این باور غلط اشتباه های بزرگی را مرتکب شدم و نتوانستم از ثروت بزرگی که پدرم برایم به ارث گذاشته است، استفاده خوبی ببرم.در این مدت من با دوستانی ارتباط برقرار کردم که عامل بدبختی و سیه روزی ام شدند.

متاسفانه مادرم و شوهر خواهرم که خیلی نگرانم بودند چند بار به من گوشزد کردند که کمی بیشتر مراقب خودم باشم ولی هر موقع که آن ها از سر دلسوزی و خیرخواهی حرفی می زدند، جواب سربالا می دادم و با الفاظی توهین آمیز می گفتم در کارهایم دخالت نکنید.

جوان ۲۹ ساله افزود: شوهر خواهرم که مدیریت شرکت پدرم را بر عهده دارد، هر ماه سهم درآمد من را به حسابم واریز می کند، ولی من که طبق وصیت پدر باید به سر کار می رفتم پس از خرید یک دستگاه خودروی سواری مدل بالا، اسکناس های بی زبان را می گرفتم و خرج عیاشی هایم می کردم و بی خیال کار و زندگی شده بودم.

در این شرایط دوستانم نیز که مگس های دور شیرینی بودند مرا رئیس صدا می زدند تا برای شان پول خرج کنم. من از طریق یکی از دوستانم با دخترخانمی آشنا شدم که روزهای اول فقط در صدد بودم سرش را کلاه بگذارم اما غافل بودم که این دختر جوان و دوستانم چه نقشه ای برایم کشیده اند.

نقشه آن ها این بود که دختر جوان با حیله و نیرنگ مرا به شیشه آلوده کند. وقتی از این مواد زهرماری استفاده می کردم دچار توهم شدیدی می شدم و او با سوءاستفاده از این موقعیت، چندین برگ سفید امضاء از من گرفته و حتی یک چک به مبلغ ۸ میلیون تومان نیز صادر و از حساب بانکی ام برداشت کرده است. دوستانم نیزمرا به کریستال معتاد کردند و در موقعیت هایی قرار گرفتم که با چند زن خیابانی نیز ارتباط نامشروع داشته ام و می ترسم که به بیماری ایدز مبتلا شده باشم.