در شرایطی که حکم قصاص در ملاءعام عامل قتل روی پل مدیریت تهران مراحل
قانونی را پشت سر میگذارد، خانواده متهم به قتل برای جلب رضایت اولیایدم
مقتول در تلاش هستند.
متهم این پرونده که کوشا نام دارد دو ماه قبل
دختری به نام مهسا را با ضربات متعدد چاقو روی پل مدیریت به قتل رساند.
کوشا در دادگاه اتهام خود را قبول کرد و گفت برای رسیدن به مهسا دست به این
کار زده است.
او گفت: من و مهسا هر دو دانشجوی ادبیات دانشگاه
علامه طباطبایی بودیم و من به مهسا علاقهمند شده بودم. چند بار از او
خواستم با من دوست شود اما او قبول نکرد. من هم در روزهای آخر تحصیلمان
وقتی متوجه شدم دیگر نمیتوانم امیدی به مهسا داشته باشم، تصمیم گرفتم او
را بکشم.
کوشا بعد از محاکمه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران
به قصاص در ملاءعام محکوم شد و این رای از سوی دیوانعالی کشور مورد تایید
قرار گرفت و پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
اکنون با توجه به اینکه رای بر قصاص کوشا در ملاءعام صادر شده است، دفتر
رییس قوهقضاییه یا دادستانی کل کشور باید محل و زمان اجرای حکم را تعیین
کنند.
به همین دلیل پرونده برای تعیین تکلیف حکم به دادستانی
فرستاده شد. آریا آقاسی -وکیل مدافع اولیایدم مهسا- که دیروز برای بررسی
وضعیت پرونده به دادسرای جنایی تهران رفته بود، گفت: «پدر و مادر مهسا
برای اجرای حکم مصمم هستند اما توانایی پرداخت تفاضل دیه را ندارند و من
برای اعلام این مساله به دادسرا مراجعه کرده بودم.»
او گفت:
متاسفانه بحث تفاضل دیه برای خانوادههایی که دخترشان به قتل میرسد،
مشکلساز شده است و آنها باید میلیونها تومان پول پرداخت کنند تا بتوانند
قاتل فرزندشان را قصاص کنند.
آقاسی در پاسخ به این سوال که آیا
راهکار قانونی برای پرداخت تفاضل دیه از بیتالمال وجود دارد، گفت: در
قانون، پرداخت دیه از بیتالمال در مورد افرادی است که قاتل آنها پیدا
نمیشود اما در مورد اینکه تفاضل دیه از این طریق پرداخت شود، قانونی
نداریم.
این وکیل مدافع در مورد امکان اعلام رضایت از سوی
اولیایدم گفت: موکلان من بر اجرای حکم تاکید دارند. آنها به شدت داغدارند و
هنوز هم در شوک اتفاقی هستند که دخترشان را از آنها گرفت. البته در جریان
هستم خانواده کوشا برای جلب رضایت اقدام کردهاند اما موکلان من در شرایطی
نبودند که حتی با آنها صحبت کنند و آنها را به حضور نپذیرفتند.
این
در حالی است که پدر و مادر کوشا هر روز برای اینکه راهی پیدا کنند تا
بتوانند از اولیایدم رضایت بگیرند، به دادسرای جنایی تهران میروند. مادر
کوشا دیروز گفت: من میدانم خانواده مهسا در چه شرایطی هستند و چه عذابی
میکشند، چون من خودم مادر هستم و میدانم از دست دادن فرزند چه غم بزرگی
است. هر رفتاری با ما بکنند حق میدهم و گلایهای ندارم، چون نمیتوانم
باری از غم آنها بردارم اما درخواست دارم نه به خاطر من و خانوادهام، بلکه
به خاطر خدا گذشت کنند.
این زن ادامه داد: «من هم مثل مادر مهسا
مشکلات زیادی را برای اینکه بچههایم بزرگ شوند، تحمل کردم و کاملا میفهمم
او چه دردی در دلش دارد برای همین درخواست دارم به خاطر خدا بگذرد. با
قصاص کوشا این من هستم که تنبیه میشوم، نه کوشا. بهجز کوشا دو فرزند دیگر
دارم که درسخوانده و تحصیلکرده هستند. آن دو را به جای برادرشان تنبیه
نکنید.
قبول دارم کوشا جنایتی بزرگ مرتکب شده است، خدا میداند اگر
میدانستم او چه تصمیمی دارد، خود را جلو چاقویش میانداختم تا به مهسا
آسیبی نرساند.
مادر کوشا گفت: بعد از چهلم مهسا بارها و بارها
مقابل خانه پدر و مادرش رفتیم اما آنها حاضر نشدند با ما روبهرو شوند.
نامه نوشتیم باز هم نخواندند و آن را به ما پس دادند. هر کاری آنها بخواهند
انجام میدهیم. حداقل اجازه دهند برویم و تسلیت بگوییم.
او در
مورد وضعیت کوشا گفت: پسرم در زندان شرایط سختی دارد. این روزها برایش بدتر
از مرگ است، لاغر شده و به شدت پشیمان است و عذاب وجدان دارد. مرتب گریه
میکند و حالش به شدت بد است. در این مدت چندبار بیشتر او را ندیدم و هربار
که ملاقاتش کردم از دفعه قبل بدتر شده بود.
این زن در مورد چرایی
قتل گفت: کوشا اصلا در مورد مهسا با من صحبت نکرده و فقط یکبار به
خواهرش گفته بود، عاشق دختری شده است. کوشا این دو سال آخر خیلی عصبی
بود. آنقدر عصبی بود که بارها و بارها از او خواستم به دکتر برود و خواستم
خودش را درمان کند اما به شدت عصبی میشد. حتی چندبار بهانه کردم و گفتم
خودم مریض هستم و خواستم همراهیام کند تا او را پیش دکتر ببرم اما توجهی
نکرد.
مادرکوشا باردیگر از خانواده مهسا درخواست کرد از قصاص گذشت
کنند. او گفت: هر تنبیهی برای کوشا در نظر بگیرند، قبول دارم فقط درخواست
دارم از قصاص گذشت کنند چون همه اعضای خانواده من از بین میروند. بخشش از
بزرگان است و اولیایدم هم خانواده بزرگی هستند. در تمام این مدت هرگز به
ما بیاحترامی نکردند. هرچند در را به روی ما باز نکردند اما هیچوقت از
آنها بیادبی ندیدم. به خاطر این بزرگواری درخواست دارم از گناه کوشا
بگذرند.»